غزل مناجاتی با خداوند رحمان
یـا رب بـحـقّ احـمد مخـتار العـفو بر خـون فـرق حـیدر کرار العـفو یا رب بحـق نـالـۀ زهـرای اطـهـر در شعلهها بین در و دیـوار العـفو یارب به حق مجـتبی و غربت او یا رب بحق آن دل غـم دار العـفـو یا رب بحق تشنهای کز شدت ضعف میدید رنگ آسـمان را تار العـفو یا رب بحق دیـدهای که دائـماً بود در مـاتـم کـربـبـلا نـمـدار الـعـفـو یارب بحق باقر و ظلمی که دیده است در شام از آن قـوم بـد کردار العفو یارب بحق صادق آنکه مثل زهرا بر خانهاش آتش زده اغـیار العفو یارب به آن زندانیِ بغداد که داشت دشنام و سیـلی موقع افـطار العفو یا رب به مولانا رضا کز شدت زهر بر خویش میپیچید بیغمخوار العفو یا رب به مولایی که مظلومانه جان داد در حجرۀ دربسته محنت بار العفو یارب به هادی آنکه او را مثل زینب در بزم مِیْ بـردند با اجـبار العفو یا رب بحق عسکری و سامرایش گرد گـناه از قـلب ما بردار العـفو یارب بحق مهدی و اشک مدامش بر گـریۀ زینب سـر بـازار العـفو در پیش تو ای آنکه ستّارالعـیوبی بر کَـردههایم میکـنم اقـرار العفو |